پروژه من

معرفی پاول زوکر و کشف دوباره میدان به عنوان توقفگاهی روانی

معرفی پاول زوکر و کشف دوباره میدان به عنوان توقفگاهی روانی

معرفی پاول زوکر و

زوکر در سال ۱۹۱۶ به دانشگاه لیسینگ در برلین رفت و در سال های ۱۹۳۰ تا ۱۹۳۳ معاون این دانشگاه شد. او ازسال ۱۹۱۹ تا ۱۹۳۵ به کسب تجربه ی حرفه ای معماری پرداخت، اما دلمشغولی اصلی خود را در زمینه ی طراحی فضاهای شهری حفظ نمود، به گونهای که بیشتر فعالیت هایش در این زمینه بود.
او تاکید داشت که کارکرد کالبدی و روان شناختی میدان، به مقیاس و اندازه ی آن بستگی ندارد، سبزه میدان ها در شهرهای کوچک انگلستان جدید، مرکز محله های مسکونی شهرهای بزرگ تر، میدانگاه های یادمانی کلانشهر ها، همگی یک هدف را دنبال می کنند.
در واقع این فضاها، جایی را برای تجمع مردم آفریده اند و با برقراری امکان تعاملات اجتماعی، به آنرنگ وبوی انسانی می بخشند، ضمن این که پناهگاهی برای مردم در برابر رفت و آمدهای گذری است و تنش و نگرانی برخاسته از هجوم رفت وآمدها وازدحام شبکه ی خیابان ها را کاهش می دهند.
زوکر با تاکید بر این، میدان های دارای ارزش هنری را چیزی بیش از صرفا یک فضای باز دانسته، آنها را فضاهایی سازمان یافته و طراحی شده می خواند که در واقع پیشینه ی آن، بیانگر تاریخ آفرینش یک فضای باز، به عنوان اثری هنری است.
از دید زوکر، میدانهای طراحیشده، برخلاف میدانهای ارگانیک، از نظر معماری بیشتر به مانند قطعهای جدا مطرح هستند. به گونه ایکه در برخی نمونه ها، طراحان، پیش از اینکه فضا را به معنی واقعی ادراک کنند، به طراحی فضا و فرم های آن پرداخته اند و در واقع هنرنمایی شخصی آنها، طرح نهایی را مشخص کرده است.
زوکر میدان را به مانند جزئی زنده و پویا از شهر باشرایط اقتصادی، اجتماعی و فنی در حال تغییر می دانست و بر این باور بود که میدان برخلاف یک تابلوی نقاشی یا پیکره، در زمانی معین با آخرین اثر حرکت قلم مو برتابلوی نقاشی یا با آخرین تراش بر پیکریک تندیس به پایان نمی رسد.
او درباره میدانها سه عنصرمحدود کننده را معرفی نمود: جداره های پیرامون، گستردگی کف و سقف خیالی ای که از آسمان تشکیل شده است. این سه عامل که در نهایت، تاثیر سه بعدی فضا را پدید می آورند ممکن است در خود تفاوت هایی با هم داشته باشند.
برای نمونه ممکن است بدنه ها، از دید ارتفاع، تناسب و طراحی، مانندهم و یا گوناگون باشند.
کف، به مانند عاملی مهم در شکل گیری میدان، ممکن است از دید گستردگی و بافت، حالتی یکنواخت و هموار داشته باشند و یا ممکن است شیب دار، پله پله و یا دارای اختلاف سطح باشد.
آسمان به عنوان سقف میدان، پوششی مجازی است که به رغم غیر واغعی بودن، مانند جداره های محصور کننده ی میدان حائلی زیبا را برای فضای آن تعریف می کند.
زوکر اشاره داشت که کارکرد یک میدان ممکن است با گذشت زمان تغییر کند، از این رو، او باور داشت که باید میان کارکرد های مختلف میدان و مفاهیم فضایی پایه ی آن جدایی گذاشت.
او بر این پایه، مفهوم (کهن الگو)، یعنی اصول بنیادین طراحی میدان به عنوان یک فضا را پیش کشید. او این کهن الگوها را به شکل زیر رده بندی می کند:

  • میدان محصور:
    چنین فضایی طبق تعریف زوکر، فضایی کاملا محصور است که تنها با خیابان ها و گذر هایی که به آن راه پیدا می کنند قطع می شود. البته یادآور شده است که این بدان معنا نیست که هر فضای دارای جداره های کاملا محصور را می توان به عنوان میدان قلمداد کرد، بلکه در این میان تنها فضاهایی که در آن ها زندگی اجتماعی و رفت و آمد است، میدان محصور محسوب می شوند.
  • میدان زیر سلطه:
    به معنای میدانی که فضای آن بواسطه ی تسلط عنصری کالبدی تعریف می شود. این عنصر کالبدی می تواند یک بنا یا مجموعه ای از بناها باشد. به گفته زوکر در چنین میدانی، چشم انداز بناهای محصور کننده وکشش بصری بنای مسلط می کشاند. به باور او، فضایی این چنین، از آن جاکه از نظر بصری به سوی عنصر مسلط جهت می گیرد، پویاتر از میدان محصور و ساده است که تقریبا حالتی ایستا دارد.
  • میدان هسته ای:
    فضای چنین میدانی، به دور یک مرکزمشخص شکل می گیرد که معمولا وجود یک عنصر مرکزی در شکل دادن فضای میدان نقش اساسی دارد. این عنصر مرکزی به صورت یک نشانه_مثلا یک فواره یا یک ستون _از دید بصری در فضای پیرامون، با ایجاد کششی به سویمرکز، عناصر متفاوت موجود در مجموعه را به هم پیون داده و خود به مرکز توجه بدل می شود. در چنین فضایی، ابعاد و تناسبات میدان، عنصر مرکزی و بدنه ها، در ایجاد این حس بصری، اهمیت بسیار دارد.
  • میدان گروهی:
    این گونه میدان، به صورت مجموعه ای از فضاهای مربوط به هم، از ترکیب چند میدان با هم حاصل می شود. در چنین مجموعه ای، هر کدام از میدان ها به رغم بر خورداری از ویژگی های بصری خاص خود، جزئی از نظم جامع تری به شمار می رود که دارای وحدت است، هر میدان از نظر سازمان فضایی و اصول زیباشناختی، درارتباط با مجموعه، قابل درک و بررسی است. چنین درکی کاملا متاثر از دریافت ذهنی ناظر از تصاویر پی در پی است که با حرکت در مجموعه حاصل می شود.
  • میدان بی شکل:
    چنین فضایی طبق تعریف زوکر از نظر تشابه درعناصرفضایی می تواند در هر یک از گونه های پیش گفته قرار گیرد با این تفاوت که وسعت و مقیاس نا مناسب در این گونه فضاها، ارزش های زیبا شناختی و بصری آن ها را از بین برده و درک آنها به عنوان فضایی یک پارچه را
    تضعیف کرده است. بر این پایه، او این رده بندی را بیشتر نقطه ی آغاز برای تحلیل های تاریخی و زیبایی شناختی معرفی می کند نه یک رده بندی سخت و نرمش ناپذیر.

دیدگاه‌ها (0)

  • دیدگاه های فینگلیش تایید نخواهند شد.
  • دیدگاه های نامرتبط به مطلب تایید نخواهد شد.
  • تبلیغات در دیدگاه تایید نخواهد شد.
  • لینک سایت های نامرتبط در دیدگاه حذف می شود.

*
*